جدول جو
جدول جو

معنی دست پاچه - جستجوی لغت در جدول جو

دست پاچه
پریشان حواس شدن حواس پرت گردیدن جمعیت خاطر را از دست دادن
تصویری از دست پاچه
تصویر دست پاچه
فرهنگ لغت هوشیار
دست پاچه
((~. چِ یا چَ))
عجول، شتابزده
تصویری از دست پاچه
تصویر دست پاچه
فرهنگ فارسی معین
دست پاچه
شتاب زده و مضطرب، کسی که بخواهد با هول و شتاب کاری انجام بدهد
تصویری از دست پاچه
تصویر دست پاچه
فرهنگ فارسی عمید

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از دستپاچه
تصویر دستپاچه
Fumblingly
دیکشنری فارسی به انگلیسی
อย่างงุ่มง่าม
دیکشنری فارسی به تایلندی
बेतहाशा रूप से
دیکشنری فارسی به هندی
בחוסר מיומנות
دیکشنری فارسی به عبری
অস্পষ্টভাবে
دیکشنری فارسی به بنگالی
بے ترتیب طریقے سے
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از دست مایه
تصویر دست مایه
موضوع
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از دست مایه
تصویر دست مایه
سر مایه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دست پاچگی
تصویر دست پاچگی
دست پاچه بودن شتابزدگی. یا با دست پاچگی با عجله به شتاب: (خیلی با دستپاچگی حرف میزد)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دست پاچگی
تصویر دست پاچگی
شتاب زدگی، دست پاچه بودن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دست مایه
تصویر دست مایه
پولی که با آن کسب و تجارت کنند، سرمایه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دست مایه
تصویر دست مایه
((~. یِ))
سرمایه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از دست پاچگی
تصویر دست پاچگی
((~. چِ))
شتابزدگی
با دست پاچگی: با عجله، با شتاب
فرهنگ فارسی معین
تصویری از دست پاک
تصویر دست پاک
امین و درستکار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دست پاک
تصویر دست پاک
درستکار و امین، تهیدست و فقیر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دست پیچ
تصویر دست پیچ
آنچه با دست پیچیده و بسته شده باشد، کنایه از دستاویز، بهانه
فرهنگ فارسی عمید